روزنامه

مردم خیلی بی اعصاب شدن . کاری داشتم توی سازمانی که اسمشو نمی گم . رفتم تو انگار قاتل پدرشون رو می دیدن . یه جوری با اخلاق گند با آدم حرف میزنن . انگار پدرشون رو کشتی و رو جنازش ادرار کردی .همش پاس می دنت به این اتاق طوری که عذاب وجدان بگیری بگی ببخشید کار پیش اومده مجبور شدم بیام اینجا که توی لندهور لجن یه امضا بزنی زیر برگه ما یا حالا هر غلطی کنی . زن و مرد هم نداره ها . انگار نه انگار حقوق می گیرن که این کارها رو کنن . رفتار زشت . بعد همین لعنتی ها وقتی میان بیرون انتظار دارن

قصاب بهشون رحم کنه .. راننده تاکسی بهشون رحم کنه .. بقال رحم کنه .. چقال رحم کنه

وقتی که تو رحم نمی کنی غلط می کنی از من انتظار رحم داری