روزگاری بود که من به راحتی هر طوری که بودم برای آدم ها بودم . واژه فیک یا همان تقلبی ، این روزها جانم را از مسایل‌های مختلفی نجات داده. جای تاسف و تهوع شده که ما آدم ها این روزها باید فیک باشیم . جایی که همه فیک هستن اگر Real باشی ضرر کردی . 

اول دوست داشتم همیشه با اسم خودم بنویسم . با اسم خودم کار کنم . با اسم خودم به کسی کمک کنم . اما الان فیک شدم . دوست ندارم کسی بدونه کی هستم . اگر به کسی کمک میکنم دوست دارم از دست کسی دیگه کمک کنم که حتی منو نشناسه . فیک بودن قشنگ نیست . اینکه رفتارت رو قایم کنی . اینکه چیزی رو نشون بدی که نیستی ولی ضرورت این شکلی حکم می کنه که فیک باشی . دوستی هات فیک باشن . روابطت فیک باشن . جایی میری فیک باشی . تجارت میکنی فیک باشی . کار می کنی فیک باشی . 

وقتی کسی از دل نیست و واقعی نیست باید فیک باشی تا بتونی خودت رو جمع و جور کنی . توی یکی از دوستان صمیمی خودم دیدم که چطور واقعی بودنش کار دستش داد و اون هنرش و پروژه ای که درست کرده بود رو در ظرف یک سال از دست داد و در عوض چه آدم های فیکی بودن که با دروغ و کارهای فیک امروز بدون هیچ استعدادی دارن جولان میدن و دارن پروژه هاشون رو پیاده می کنن . پس این دنیا یک دنیای فیکه . باید توش فیک برخورد کرد . باید فیک رفتار کرد . کسی که فیک نباشه ضرر می کنه . ای کاش این رو ده سال پیش می فهمیدم و آن وقت تصمیم های بهتری می گرفتم . ولی امروز هم دیر نیست . باید فیک بود . اینکه من چی هستم که هستم برای کسی نه ربط داره و نه مهمه .

قصد نوشتن پست ناراحت کننده ندارم . اتفاقا این پست رو هم با خوشحالی می نویسم که تازگی ها از فیک بودنم دارم لذت می برم . شاید بشه اسمش رو گذاشت اعتراف . ولی دیگه جدی نیستم روی هیچی .